بعضی روزا دلش میگیره آدم فاصلهمون خیلی زیاده از هم
وقت غذا خالیه ظرفهامون تعارفه تموم حرفهامون
بینمکیم و جای شک نداره میگیم که دستمون نمک نداره
کارو ولش ، تو ادعا که بیستیم جز خودمون به فکر هیچکی نیستیم
از روزی که نقل تو و منی شد کل کل مون باعث دشمنی شد
دعوا سر چیزای واهی آخه ؟ واسه صنار و سه شاهی آخه ؟
به این و اون ضرر زدن درسته ؟ تهمت و پشت پا زدن درسته ؟
کنج اداره عمرمون تباه شد بس که نشستیم دلمون سیاه شد
شمام اگر خسته اید از تجارت یه روز غروب پاشین بریم زیارت
میشه یه نصفه روز کارو ول کرد اون جا نشست و سیر درد دل کرد
اون جا میون درد دل دمادم نمیپرن میون حرف آدم
واسه اجابت دعا و نفرین روگنبدش نشسته مرغ آمین
فرشته ها که واقف از طریقن میگن با دلشکسته ها رفیقن
اگر یه وقت صدات زدن عجیب نیست راستی یتش اونجا کسی غریب نیست
اونجا بشین با رفقا صفاکن خوش به سعادتت مارم دعا کن