سلام بر تو مهدی جان که موعود زمان و وعده خدایی !
سلام بر تو ای شکوه زمین و ای همنشین محبوب غربت !
چه جمعه های زیادی که به انتظار آمدنت سپری شدند و چه هفتهها و روزهای خالی از لطفی که بی حضور پر میمنت تو گذراندم ! .
سلام بر تو ، ای زاده زهرا (س) !
سلام بر درودهای تو ! سلام بر تکبیرها ، قیامها و قعودهای تو !
سلام بر نجواهای شبانه تو ! سلام بر گریه های تو در دشتهای زرد غیبت !
مهدی جان !
دیر زمانی است که با ما سخن نمیگویی و نرگس گلستان جمالت را در هزار پیچ جلال و شکوه الهیات پنهان نموده ای !
بیا !
بیا که چشمان سرخ و گریان ما در انتظار تماشای جمالت به سو سو افتادهاند .
ای خورشید عالم تاب ! هر روز به برکت نفسهای معطر تو ، شمیم جانمان را صفا میدهیم و به عشق آمدن تو ایام زندگی را ورق میزنیم .
تو ای امید زندگی !
بیا که دیگر حتی ستارهای برای شمردن نیست ! گویی شب را نیز سر بیداری و خورشید را بهانه تابیدن نیست ! .
فوج فوج پرستوها ، سینه آبی آسمان را بی حضور تو نمیخواهند و مرغان خوش آواز بیوجود قدوم سبزت میان شاخسار انتظار ،دعای فرج میسرایند .
بیا و بی سامانی دلهامان را سامان باش !
بیا و بیقراری لحظه هامان را قرار باش !
آخری نیست تمنای سرو سامان را سرو سامان به از این بی سرو سامانی نیست
ای امام جانها ! کاش بتوانم با لحظه دیدنت ،زخم روح را التیام بخشم ، کاش قطره اشکی بر گوشه چشمانت بودم ! کاش میدیدمت و پروانهوار بر گرد شمع وجود نازنینت پر میزدم و میسوختم .
کاش ! با تمام وجود بوسهای بر دستان مهربانت میشدم و دسته گلی از عشق وجود را نثار قدومت میکردم .
کاش ! گرد خاکی بودم که با هر طنین قدمت به هوا برمیخاست !
کاش ! دنیا و هرآنچه در آن است را برایت گلباران کنم !
کاش ! هرچه زودتر بیایی !
کاش ! .... کاش !
چشم تو را ز چشمه مهر آفریدهاند نام تو را از شراب طهور آفریدهاند
دریا هم به وسعت نگاه تو نیست آئینه تو را ز الماس آفــــریدهاند
با تشکر از خانم م. فرضی در ارسال متن فوق