سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاکدامنى زیور درویشى است ، و سپاس زینت توانگرى . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط ناصر اعتصامی در 87/3/29:: 11:26 عصر

سلام بر تو مهدی جان که موعود زمان و وعده خدایی !

سلام بر تو ای شکوه زمین و ای همنشین محبوب غربت !

چه جمعه های زیادی که به انتظار آمدنت سپری شدند و چه هفته‌ها و روزهای خالی از لطفی که بی حضور پر میمنت تو گذراندم ! .

سلام بر تو ، ای زاده زهرا (س) !

سلام بر درودهای تو ! سلام بر تکبیرها ، قیام‌ها و قعودهای تو !

سلام بر نجواهای شبانه تو ! سلام بر گریه های تو در دشت‌های زرد غیبت !

مهدی جان !

دیر زمانی است که با ما سخن نمی‌گویی و نرگس گلستان جمالت را در هزار پیچ جلال و شکوه الهی‌‌ات پنهان نموده ای !

بیا !

بیا که چشمان سرخ و گریان ما در انتظار تماشای جمالت به سو سو افتاده‌اند .

ای خورشید عالم تاب ! هر روز به برکت نفس‌های معطر تو ، ‌شمیم جانمان را صفا می‌دهیم و به عشق آمدن تو ایام زندگی را ورق میزنیم .

تو ای امید زندگی !

بیا که دیگر حتی ستاره‌ای برای شمردن نیست ! گویی شب را نیز سر بیداری و خورشید را بهانه تابیدن نیست ! .

فوج فوج پرستو‌ها ، ‌سینه آبی آسمان را بی حضور تو نمی‌خواهند و مرغان‌ خوش آواز بی‌وجود قدوم سبزت میان شاخسار انتظار ،‌دعای فرج می‌سرایند .

بیا و بی سامانی دلهامان را سامان باش !

بیا و بی‌قراری لحظه هامان را قرار باش !

آخری نیست تمنای سرو سامان را                   سرو سامان به از این بی سرو سامانی نیست

ای امام جان‌ها ! کاش بتوانم با لحظه دیدنت ،‌زخم روح را التیام بخشم ،‌ کاش قطره اشکی بر گوشه چشمانت بودم ! کاش می‌دیدمت و پروانه‌وار بر گرد شمع وجود نازنینت پر می‌زدم و می‌سوختم .

کاش ! با تمام وجود بوسه‌ای بر دستان مهربانت می‌شدم و دسته گلی از عشق وجود را نثار قدومت می‌کردم .

کاش ! گرد خاکی بودم که با هر طنین قدمت به هوا برمی‌خاست !

کاش ! دنیا و هرآنچه در آن است را برایت گلباران کنم !

کاش ! هرچه زودتر بیایی !

کاش ! .... کاش !

چشم تو را ز چشمه مهر آفریده‌اند          نام تو را از شراب طهور آفریده‌اند

دریا هم به وسعت نگاه تو نیست           آئینه تو را ز الماس آفــــریده‌اند

با تشکر از خانم م. فرضی در ارسال متن فوق


کلمات کلیدی :